​​​​

سلام آقای دکتر من فریبا هستم از سوئد. فرموده بودید کسانی که شفا یافته اند یا مشکلی از آنها بر اثر انرژی حل شده بگویند. پسر عموی من کار کشاورزی دارد. مقداری عدس داشته که ماه ها بود نافروش مانده بود. من یک انرژی برایش از شما گرفتم. در عرض چند ساعت به من خبر دادند که عدسها به فروش رفته. همه حیران مانده بودیم.

مورد دوم. پسر خواهر شوهر من که در ایران اقامت دارند شبها از ترس خواب نمیشد. ماه ها بود که دچار این مشکل بود. به دکتر هم مراجعه کرده بودند اما مفید واقع نشده بود. تا اینکه من با اجازه شما سی دی های که داشتیم برایش روان کردم. گفتم پسرت گوش بگیرد. چند روز بعد خبر داد پسرش راحت میخوابد. مثلا قبلا تا نیمهای شب برقها روش بود. اما حالا گوشی هندس فری را روی گوشهای میگذارد. بینی خود را هم میگرد. فقط بعد از دقیقه خواب میشود. از آن وقت تا حالا یک سال میگذرد. هیچ مشکل بی خوابی ندارد.

مورد سوم. یک روز به پسر سومم.تماس گرفتم دیدم ناراحت است. گفتم چی شده؟ پاسخ داد یکی آمده از خواب گاه دانشگاه مواد عذایی ، مقداری وسائل و تلویزیون مرا برده است. بسیار ناراحت بود. من برای او از شما درخواست شمع دادم. پس از چند روز پسر زنگ زد و خیلی خوشحال بود. گفتم چی شده خوش هستی؟ گفت پولیس زده زنگ زده بیا که دزد را پیدا کرده ایم. تو تلویزیون خود را ببر.

مورد چهارم. پسر دوم من در دانشگاه امتحان داشت. در روز امتحان سر درد و حالت تهو داشت. حیران بود به امتحان بورد یا نه. آیا خواهد توانست امتحان بدهد یا نه. من یک بطری آب که از همایش با خودم آورده بودم برایش داده. گفتم برو پنها بر خدا قبول میشوی. رفت امتحان داد با نمره خوب قبول شد.

چندیدن بار زنگ زدیم. اما کامیاب نشدیم. چون خیلی پشت خط میماندیم. دوست داشتم با صدای خودم خود تان و شنونده بشنوند. اما از کم سعادتی من نشد. و منالله توفیق . دعای خیر شما را برای خودم و خانواده خواهانم.